مبارزه با خزش مکانی توسط نقشه های موثر
اصلاح توسعه اقتصادی و مبارزه با خزش مکانی با استفاده از نقشه های موثر
این روزها موضوع اشتغال یکی از مباحث داغ جامعه است و مقامات عمومی تحت فشار شدیدی برای ایجاد و حفظ فرصتهای شغلی و توسعه کسب و کار های جامعه هستند. در نتیجه، مشوقهای مالیاتی و سایر برنامههای توسعه اقتصادی بهعنوان ابزاری برای تحریک اقتصاد توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. با این حال، برخی از این برنامهها بهخوبی درک نشدهاند و گاهی با عناوینی همچون “رفاه صنفی”، “حقالسکوت شغلی” و یا “جنگ اقتصادی بین ایالات” توصیف میشوند، که نشاندهنده جنبههای منفی یا سوءاستفادههای احتمالی است.
اصطلاح دقیقتر برای این نوع حمایتها، “یارانههای شغلی” است. صرف نظر از نام آنها، این مشوقها بخش عمدهای از بودجه را به خود اختصاص میدهند. در ایالات متحده، ایالتها و شهرها هر ساله تقریباً 60 میلیارد دلار برای این برنامهها هزینه میکنند. این مشوقها شامل انواع مختلفی از کمکهای مالی، معافیتهای مالیاتی و حمایتهای زیرساختی میشود که از توسعه مناطق تجاری گرفته تا اعتبارات مالیاتی برای تولید فیلم را پوشش میدهند.
موسسه انتر گود جابز فیرست[4]، یک عمل گرای غیر انتفاعی در واشینگتن، دی سی[5]، که کمک می کند به گروههای مردمی و مقامات عمومی که جارگن[6] را قطع کنند. این موسسه که در سال 1998 توسط گرگ لی روی[7]تاسیس شد، تحقیق، ابزارهای وب، آموزش و مشاوره با هیئتی هشت نفره ( ازجمله دو مورد ازآنها در شهر نیویورک هستند) را فراهم می کند. LeRoy روی این موضوع از اواخر دهه 1970 در دو موسسه غیرانتفاعی دیگر در شیکاگو، ایلی نویس کار کرده است.
لی روی به عنوان مدیر اجرایی یک گروه برای اولین بار دچار چالش شد: اینکه چگونه این مساله را واضح و قانع کننده سازد. از طرفداران ادوارد تووف[8] ( پروفسور بازنشسته علوم سیاسی، آمار و علوم کامپیوتری در دانشگاه یال[9]) و یک دانشجوی روش تحقیق به طور گرافیکی ارائه می شود، استخدام اول لی روی یک فارغ التحصیل آموزش دیده GIS از دانشکده برنامه ریزی بود. مطالعه اول آنها درباره دستمزدها بود: شهر مینی سوتا یک اصلاحات تاریخی را تصویب کرد که شرکت ها را ملزم کرد تا سطوح پرداختی کارکنانی که با مقادیر تشویقی استخدام شدند، فاش کنند.
آنها برخورد کردند به آنوکا[10]، حومه نسبتا شمالی مینیاپلیس، مینسوتا[11]، که یک پارک صنعتی با 29 شرکت اشغال کرده بود که از مینیاپلیس و حومه های قدیمی تر حلقه داخلی غارت شد . لی روی تشخیص داد که او با یک معدن طلایی داده مواجه شده است: جابه جایی های شغلی یارانه ای که می تواند برای تجزیه و تحلیل خزش مکانی به نقشه درآید. موسسه گود جابز فیرست یک کپی از نرم افزار ArcView ( به لطف و محبت رالف نادر[12] در سال 1999) و نیز یک بورس مطالعاتی از جویسی فاندیشن[13] و نشریه Anather Way Sprawl Happens in early 2000 ( روش دیگر اتفاقات خزش مکانی در اوایل 2000) دریافت کرد.
موسسه گود جابز فیرست از زمانی که به طور افزاینده ای رشته مطالعات سطح بالا را تولید کرده است ، از محصولات شرکت ایزری به صورت شخصی یا با شرکا استفاده می کند. بزرگترین آن مطالعه جغرافیای محرک ها: توسعه اقتصادی و کاربری زمین در میشیگان است. آن توسط کارلس استوارت موت فاندیشن[14] انجام شد ، که 4000 معامله را در هفت متروی منطقه به نقشه درآورد و این معاملات را از طریق عدسی گونه شناسی انجمن اورفیلد میرون[15] و دیگر معیارها طبقه بندی کرد. در یک ایالت سخت موفق با تقلیل فعالیتهای کارخانه ای، زیان آورترین تصاویر گرفتار خسارت شغلی و به همان اندازه تولیدی است: آن اولین بار است که محرک ها به لحاظ جغرافیایی پیش هم گذاشته[16] شده اند برخلاف تعطیلی های کارخانه ای و اخراج های توده ای( همچنان که رسما تحت عمل اخطار فدرال ذکر شد). برای سخاوتمندانه ترین کمک مالی ایالت، نقشه های بزرگترین مترو مناطق مانند دیترویت، میشیگان، نشان می دهد مقادیر خیلی کمی به سمت شهر مرکزی یا به سمت متراکم ترین حومه های حلقه داخلی می روند. حتی اگرچه آن مناطق که اکثریت وسیعی از تعطیل شدنها را تحمل کرده اند. برای بعضی، این تصاویر خواستار تشخیص محدودههای رهن و اجاره هستند، این اقدامی است که بانکها و شرکتهای بیمه به آن متهم شدند.
موسسه گود جابز فیرست چندین مطالعات این چنینی را تولید کرده است. که همه بوسیله فورد فاندیشن انجام شده است. ریورس رابین هود[17] پرچم دار عنوان بخش کسب و کار تریبون شیکاگو بود که درباره 15 سال سرمایه گذاری های ایالت ایلی نویس در شش شهرک منطقه متروی شیکاگو گزارش می کرد. نقشه های موسسه گود جابز فیرست فاش کرد که یک در شش کمکهای مالی خاص شرکت رفت به سمت یک برش کوچک – شمالی ترین کردیدور- یک مکان بسیار جذاب با دومین فرودگاه پرتردد کشور، چندین آزاد راه خوراک دهنده و موتور چهار بعدی دولتمندانه ناحیه . در مقابل رد پای های بزرگ طرف جنوب شیکاگو و درآمد پایین اش و به طور برجسته حومه های غربی – جنوبی امریکا – افریقا مقادیر کم یا هیچ را بدست آوردند . در یک میدان ورزشی شهر شیکاگو وزیر بازرگانی ایالت به طور آشکارا توبیخ شد.
مطالعه دیگر شهرهای توین[18] را مورد بازدید مجدد قرار داد جایی که قانون گذاران ایالت با اضافه کردن یک سوال افشاگرانه به مطالعه انوکا پاسخ داده اند: آیا این مقدار شامل یک حرکت می شود و اگر چنین است از کجا؟ 86 بار، این مطالعه فاش شد، شرکتها کمک های مالی دریافت کرده اند فقط دراطراف داخل منطقه مترو حرکت کنند، و این حرکتها به طور طاقت فرسایی مربوط به خارج منطقه بودند. بیست و دو حرکت بیشتر از ده مایلی خارج از مرز منطقه بودند . این جابه جایی ها که توسط نژاد، تنگدستی و رفاه و مبنای مالیاتی ثروت تحلیل شد و برای تاثیر شان روی کارکنان که نمی توانند یک ماشین را راه بیاندازند: 60 تا از 86 حرکت مشاغل خارج از دسترس از طریق ترانزیت عمومی ایجاد کرد ( که شامل 26 تا شغل که قابل دسترس بوده است) . خط پایین: رفت و برگشتهای طولانی تر و آلودگی هوای بیشتر؛ یک مبنای مالیاتی که تقلیل یافت برای مکانهایی که قبلا فقیرترین ؛ و کم درامدترین و کارکنان رنگی درآن مکان به دام افتادند، ناتوان به رقابت برای مشاغل جدید بودند.
دو تا از جدیدترین مطالعات به طور شخصی با نرم افزار ArcGIS انجام شدند. باخزش مکانی بی عدالتی های مشابه در منطقه متروی بوفالو – نیاگارا از نیویورک پیدا شد. و مطالعه دیگر از جابه جایی ها – که کلیولند و سین سین ناتی اوهایو[19] را پوشش می دهند، نشان می دهد شرکتها برای بدست آوردن شکافهای مالیاتی سودمند از مناطق قدیمی تر دور می شود.
خلاصه مطلب این است که مطالعات خزش مکانی ساده است: ایالات ( که به طور قانونی محرکها را ایجاد و تنظیم می کنند) دو “سیلوی سیاسی”[20] دارند که به کلی قطع شده اند و اغلب در کشمکش اند: توسعه اقتصادی برضد برنامه ریزی برای حمل و نقل و کاربری زمین . بنابراین موسسه گود جابز فیرست استدلال می کند ایالتها باید قوانین برنامه توسعه اقتصادی شان را بازنویسی کنند تا آنها را برای اهداف برنامه ریزی تحت امردرآورد. تشویقی ها فقط وسیله هستند و نه بیشتر، و آنها می توانند اصلاح شوند تا خزش مکانی را کاهش دهند و دارایی خالص منطقه ای را تقویت کنند، مقصود ما فقط درباره یک ایالت نیست.
مؤسسه غیرانتفاعی گود جابز فیرست که در واشینگتن دیسی مستقر است، از سال 1998 به پژوهش و تحلیل درباره این مشوقها پرداخته است. این مؤسسه به دنبال شفافسازی و ارائه دادههای دقیق در مورد تأثیرات واقعی مشوقها بر توسعه اقتصادی است. اولین پژوهشهای این مؤسسه با کمک فناوری GIS آغاز شد و به تحلیل دادههای مکانی و شناسایی تأثیرات جابهجاییهای شغلی یارانهای پرداخت.
یکی از مهمترین یافتههای مؤسسه نشان داد که در ایالتهایی مانند مینهسوتا و میشیگان، یارانهها اغلب منجر به انتقال مشاغل از مناطق محروم به مناطق ثروتمندتر شدهاند، در حالی که فقیرترین جوامع و کارگران کمدرآمد بیشترین آسیب را دیدهاند. نقشههای تهیهشده توسط این مؤسسه توانستند بهخوبی نشان دهند که چگونه مشوقها بهجای ایجاد عدالت اقتصادی، نابرابریهای موجود را تشدید کردهاند.
گود جابز فیرست همچنین نشان داد که بسیاری از شرکتها با استفاده از این مشوقها، تنها محل فعالیت خود را به مناطقی با مالیات کمتر منتقل کردهاند، بدون اینکه تأثیری واقعی بر ایجاد شغلهای جدید داشته باشند. این یافتهها منجر به بازنگری در سیاستهای توسعه اقتصادی در برخی ایالتها شد و مقامات را تشویق کرد تا قوانین بهتری برای مدیریت مشوقها تدوین کنند.
این مؤسسه با بهرهگیری از فناوری GIS، ابزارهای جدیدی برای نمایش تأثیرات نابرابریهای اقتصادی و جغرافیایی ایجاد کرده است. نقشههای تعاملی و تحلیلهای بصری که توسط گود جابز فیرست ارائه شدهاند، توانستهاند توجه سیاستگذاران، فعالان اجتماعی و اتحادیههای کارگری را به خود جلب کنند و بحثهایی جدید درباره عدالت اقتصادی و برنامهریزی شهری به راه بیندازند.